سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوک و خنده
سه شنبه 90 شهریور 8 :: 3:50 صبح ::  نویسنده : محمد

..یازده قانون حضور در طبیعت

 

قانون اول (قانون خلا )

 این قانون می گوید :همیشه خلا موجب جذب می شود .اگر من می خواهم موهبت های الهی را جذب کنم ابتدا باید جای خالی باز کنم .درستی قانونمند طبیعت نگاه عمیق به طبیعت والهام گرفتن از آن است .شما مسلما می دانید که قدرت گرد باد خیلی بیشتر از باد است ,علت جذب فوق العاده ی گرد باد ,خلا ذهنی و خلا دل ,اولین خلا است که باید ایجاد کنید.

 

 قانون دوم :(قانون جریان و حرکت )

 هر ذره ازاین هستی ,جریان دارد ,هدفی دارد ما ذره ی ایستا نداریم .بدن ما سه جریان مهم دارد ,جریان خون ,جریان تنفس جریان لنف ایستایی در هر کدام از این سه جریان ,مرگ را موجب میشود .همین الان به زندگی خود نگاه کنید هر جا را که راکد مانده به حرکت بیندازید .جاری شوید و حرکت دهید ,انرژی جسمی تان را ,ذهن خلاق تان را سرمایه تان را دانش تان را حرکت زندگیست .

 

قانون سوم :(قانون نظم )

 همه هستی ما منظم است .حتی در بی نظمی هایی که می بینیم ,نظم نهفته ای وجود دارد .این جریان منظم هستی حتما برای ما پیامی دارد ,پس همه چیز در مسیر طبیعی و سلامت خود قرار دارد که نظم داشته باشد .

 


قانون چهارم :(قانون بارش )

 بی مضایقه بخشیدن قانون طبیعت است .خورشید چندین سال است به شما می تابد بدون اینکه هیچ تمناییاز شما داشته باشد ,حتی اگر ناسپاسی کنید ,باز هم فردا می تابد چرا که خداوند یکی از قوانین هستی را بارش قرار داده است ,بارش یعنی این که شما ببخشید .همین امروز فکر کنید چه چیز ی را باید بارش کنید ؟مهرتان ,عشق تان ,پول تان ,دانش تان ,وقت تان و.....عاشقانه هر روز و هر شب ببارید .

 

قانون پنجم (قانون پاکی )

 پاکی اساس جذب همه موهبت هاست .موهبت ها همیشه جذب پاکی می شوند و به نسبت پاکی که در خود ایجاد می کنید ,لایق جذب موهبت ها می شوید موهبت ها هرگز به سوی آلودگی کشیده نمی شوند .آلودگی محرومیت است .طبیعت ,مدام خود را پاکیزه می کند و آلودگی ها را از خود دورمی نماید .با رعایت قانون پاکی در محیط بیرون و درون خود موهبت ها ی بیش تری به سراغ شما می آید .

 

قانون ششم (قانون سحر خیزی )

 از سحر خیزی سحر پیام بگیریم ,ثابت شده که فتوسنتز گیاهان با سپیده دم شروع می شود و چرخه ی تاریکی متوقف می شود و گیاهان چرخه ی نوری خود را آغاز می کنند .صادقانه از خود بپرسید فتوسنتز شما از چه ساعتی در صبح شروع می شود ؟اوج انرژی هستی در لحظات بیش از طلوع است .اینزمان مناسب ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و کیهانی ست و انرژی جذاب هستی ,آماده جذب وخلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاک درونی شماست

 

 قانون هفتم (قانون جمع)

 همیشه انرژی یک شخص از انرژی یک گروه کم تر است جمع بودن موجب جذب                                                                                    

 موثرترهدف میشود.

 

 قانون هشتم(قانون هماهنگی)

 به طبیعت نگاه کنید اگر در طبیعت هماهنگی نبود ,هیچ سیستمی ارزش خودش را

 نداشت .بدن ما مجموعه ای از سیستم های منظم است .این هماهنگی برای شما پیامی

 دارد و پیام اش این است که انسان نیز به عنوان عنصری از هستی هماهنگ باشد

 هنرمندانه زیستن یعنی تمام ابعاد زندگی را با هم پیش بردن .

 

قانون نهم:(قانون تنوع)

 طبیعت وهستی ما ,طبیعت و هستی متنوعیست .این نوع تنوع هستی ما حتما برای مان

 پیامی دارد تنوع به ما روحیه ,جریان ,حرکت و نشاط می دهد متنوع بودن را از طبیعت

 الهام بگیرید .

 

 قانون دهم (قانون کار ما )

 قانون کار ما )قانون علت و معلول ,قانون تابش و باز تابش و قانون عمل و عکس العمل نامیده می شود .همه این ها یک معنا می دهد .گفته میشود که هر چه می کنیم ,با هر نیتی که داریم ,هر عمل از ما تابشی ست به بیرون که باز تابشی به درون دارد

 

قانون یازدهم (قانون عشق )

عشق اساس همه ی جذابیتهاست .همه موهبت ها از عشق است .بنیان هستی بر اساس عشق الهی ست .خلقت انسان و همه ی موجودات ,حاصل عشق است .اگربخواهید چیزی را جذب کنید باید بهآن عشق بورزید .

----------------------------------------------------

--------------------------

 


بیایید قوانین هستی را بشناسیم از طبیعت پیرامون الهام بگیریم و سنت ها ی الهی را                                                                                      

 زندگی کنیم که به لطف الهی شایشته ی عشق و هدایت ایم و سزاوار افزونی و برکت

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 90 شهریور 8 :: 3:45 صبح ::  نویسنده : محمد

روزی دانشمند ی آکواریوم شیشه ای ساخت و آن را با یک دیوار شیشه ای,دو قسمت

 

کرد ,در یک قسمت ,یک ماهی بزرگ تر انداخت و در قسمت دیگر ,ماهی کوچکتر که

 

 غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود.ماهی کوچک ,تنها غذای ماهی بزرگ بود و                                                                                     

 

 دانشمند به آن ,غذای دیگری نمی داد .او برای خوردن ماهی کوچک ,بارها به طرفش

 

 حمله می کرد اما هر بار به یک دیوار نامرئی می خورد همان دیوار شیشه ای که آن را

 

از غذای مورد علاقه اش جدا می کرد .سرانجام پس از مدتی , از حمله به ماهی

 

 کوچک منصرف شد چرا که باور کرده بود که رفتن به آن طرف آکواریوم و خوردن

 

 ماهی کوچک ,کار غیره ممکن است .دانشمند,شیشه ی وسط را بر داشت و راه ماهی  

 

 بزرگ را باز کرد اما ماهی بزرگ ,هرگز به سمت ماهی کوچک حمله نکرد و قدم به

 

 سمت دیگر آکواریوم نگذاشت .آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت اما ماهی بزرگ

 

 درذهن اش ,یک دیوار شیشه ای ساخته بود یک دیوار که شکستن اش از شکستن هر 


دیوار واقعی سخت تر بود .آن دیوار باور خودش بود ,باورش به محدودیت .

 

ما انسان ها اگر خوب در اعتقادات مان جست و جو کنیم ,دیوار شیشه ای زیادی می

 

 یابیم که نتیجه مشاهدات و تجربیات مان است و خیلی های شان هم در بیرون نیست و

 

فقط در ذهن خودمان وجود دارد .در واقع هر فردی خود را ارزیابی می کند و این بر 


آورده مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد .شما نمی توانید بیش از آن چیزی

 

 شوید که باور دارید هستید اما بیش از آن چه را باور دارید را می توانید انجام دهید .

 




موضوع مطلب :
جمعه 90 شهریور 4 :: 10:35 عصر ::  نویسنده : محمد

عکس های خنده دار

  


 

 

 

زمانی که عمل زیبایی واجب می شود...!!!

 


نهایت ایمنی...!!!

 

 

 


 

اگه خوابت میاد خوب برو بخواب ...!!!

 


 

ضرورت اتو خوردن...!!!


این که میگن سری تو سرا داریم همینه ها!!!

 


 

اینم یه جورشه...!!!


کلاه با موی سر به بازار آمد...!!!

 

 


نمیدونم خوابم یا بیدارم!

 

 


 

اعتیاد بیداد کرده...!

  





موضوع مطلب :
سه شنبه 90 مرداد 18 :: 10:0 عصر ::  نویسنده : محمد

قهقهه

1.به غضنفر می گن در رو ببند،هوای بیرون سرده.میگه:مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟

 

2.به غضنفر می گن چرا پاهات پرانتزیه؟ می گه حتما لاش یه چیز مهمه!

 

3.غضنفر میره بهشت زهرا گل گیرش نمیاد کمپوت می بره!

 

4.دوست دختر غضنفر بهش میگه:اگه دقت کنی چشمام باهات صحبت می کنه،غضنفر میگه:اینقدر پلک نزن صدات قطع و وصل می شه!

 

5.یه روز غضنفر میره مرغداری جو می گیرتش تخم میذاره!

 

6.غضنفر زنگ میزنه هوا شناسی میگه دستتون درد نکنه...دیروز هوا خیلی خوب بود!

 

7.غضنفر میره زیر ماشین،دوستاش با دمپایی میزنن درش میارن!

 

8.غضنفر  پرتغال خونی می خوره ایدز میگیره!

 

9.یه روز تو غضنفریه مسابقه ی تقلید صدای گاو برگزار میشه،خود گاو چهارم میشه!

 

10.غضنفر میره کارواش بهش میگن پس ماشینت کو؟میگه راه نزدیک بود پیاده اومدم!

 

11.غضنفر بلال می خوره تا یه هفته اذان میگه!

 

12.غضنفر بچش نمی خوابید بهش ژل میزنه!

 

13.به غضنفر میگن تولدت مبارک، میگه خیلی ممنون تولد شما هم مبارک!

 

14.به غضنفر میگن یه میوه ی خوش مزه،آبدار و شیرین بگو.میگه خیار،  میگن خیار کجاش آبدار و شیرینه؟میگه:با چایی شیرین بخور نظرت عوض میشه!

 

15.غضنفر رو می فرستن دنبال نخود سیاه میره پیداش می پکنه!

 

 

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 90 مرداد 17 :: 7:50 عصر ::  نویسنده : محمد

       پـَـَـ نــه پـَـَــــ

1.رفتم نونوایی گفتم دوتا لطفا،گفت دوتا نون می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ  دوتا بوس می خوام!

 

2.سه ساعت سر امتحان  خودمو کشتم که یه سوال رو از بغل دستیم ببینم، بعد سه ساعت میگه جواب رو می خوای؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  سوال رو می خوام!می خوام ببینم یه موقع

برا ی تو سخت تر نباشه!

 

3.رفتم مطب دکتر می خوام نوبت بگیرم،پرستار اومده میگه شما هم بیمارید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وقت آمپول زدن مردم رو ببینم!                   

 

4.رفتم قصابی ، میگه گوشت می خوای ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  اومدم برا گوسفندا فاتحه بخونم!

 

5.رفتم سوپر مارکت نوشابه بخرم ،میگه نوشابه ی خنک می خای ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  نوشابه ی گرم بده بریزم تو نعلبکی خنک شه!

 

6.موقع اذان رفتم مسجد ،میگه اومدی برا نماز؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  اومدم ببینم معجزه ای چیزی اتفاق نمی افته!

 

7.همسایمون یه بچه به دنیا آورده ،مامان بزرگم میگه حالا می خواین براش اسم بذارید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوایم همینطوری ولش کنیم اسمش بشه نیو فولدر!

 

8.تو جمع جوک تعریف کردم،می گه الان باید بخندیم؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  الان باید زاز زار گریه کنی!

 

9. با دوستم رفتیم سبزی فروشی سبزی بخریم،میگه شما هم سبزی می خواین ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  دوتا گوسفندیم اومدیم چراگاه!                           

 

10.رفتم کلاس رقص،می گه اومدین رقص یاد بگیرید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم شاباش بدیم!

 

11.دو دقیقه رفتم دستشویی ،بابام می گه هنوز اون تویی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دو ساعت پیش اومدم الان داره تکرارش رو نشون میده!

 

12.رفتم مسجد،میگم قرآن ها کجاست؟میگه :میخوای بخونی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببوسمش برم!

 

13.تو پارک داشتم قدم می زدم،اومده میگه:اومدی هوا بخوری؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم هوا بنوشم!

 

14.ساعت دو نصف شب بی خوابی زده به سرم،بابام اومده میگه:هنوز نخوابیدی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابیدم هنوز چشمام بسته نشده!

 

15.سر سفره ی ناهار بشقابمو دادم به مامان که یه بشقاب دیگه برام بریزه،میگه هنوز سیر نشدی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ سیر شدم الان دارم سعی میکنم پیاز شم!

 

16.رفتم زندان،میگه تو هم خلاف کاری،پـَـَـ نــه پـَـَــــ درست کارم،اومدم زندانی ها رو ارشاد کنم!

 

17.تو گلوم استخون گیر کرده دارم بال بال میزنم،داداشم میگه تو گلوت چیزی گیر کرده؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم تمرین پرواز می کنم فردا با چند تا از پرنده ها مسابقه ی پرواز داریم!

 

18.مرغم مرده،دست و پاش باز مونده،دوستم اومده میگه:مرغت مرد؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ خیلی خسته بود حالیش نیست چه جوری خوابیده!

 

19.سر صبح خروس شروع به خوندن کرده،داداشم میگه:اه صبح شده؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ نصف شبه خروسه داره تمرین آواز می کنه که تو نکس پرژن استار اول بشه!

 

20.سر کلاس درس بلد نبودم،معلم میگه:آخه تو دانش آموزی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ مدیرم اومدم ببینم شما چقدر زحمت می کشید!

 

 




موضوع مطلب :
<   <<   26   27   28   29   >   
http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
درباره وبلاگ


هدف من از ساختن این وبلاگ تنها آوردن لبخند بر روی لبان شما عزیزان بود!

دریافت کد ساعت IS

کد تغییر شکل موس