سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
جوک و خنده
دوشنبه 90 مرداد 17 :: 7:50 عصر ::  نویسنده : محمد

       پـَـَـ نــه پـَـَــــ

1.رفتم نونوایی گفتم دوتا لطفا،گفت دوتا نون می خوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ  دوتا بوس می خوام!

 

2.سه ساعت سر امتحان  خودمو کشتم که یه سوال رو از بغل دستیم ببینم، بعد سه ساعت میگه جواب رو می خوای؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  سوال رو می خوام!می خوام ببینم یه موقع

برا ی تو سخت تر نباشه!

 

3.رفتم مطب دکتر می خوام نوبت بگیرم،پرستار اومده میگه شما هم بیمارید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وقت آمپول زدن مردم رو ببینم!                   

 

4.رفتم قصابی ، میگه گوشت می خوای ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  اومدم برا گوسفندا فاتحه بخونم!

 

5.رفتم سوپر مارکت نوشابه بخرم ،میگه نوشابه ی خنک می خای ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  نوشابه ی گرم بده بریزم تو نعلبکی خنک شه!

 

6.موقع اذان رفتم مسجد ،میگه اومدی برا نماز؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  اومدم ببینم معجزه ای چیزی اتفاق نمی افته!

 

7.همسایمون یه بچه به دنیا آورده ،مامان بزرگم میگه حالا می خواین براش اسم بذارید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوایم همینطوری ولش کنیم اسمش بشه نیو فولدر!

 

8.تو جمع جوک تعریف کردم،می گه الان باید بخندیم؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  الان باید زاز زار گریه کنی!

 

9. با دوستم رفتیم سبزی فروشی سبزی بخریم،میگه شما هم سبزی می خواین ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ  دوتا گوسفندیم اومدیم چراگاه!                           

 

10.رفتم کلاس رقص،می گه اومدین رقص یاد بگیرید؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدیم شاباش بدیم!

 

11.دو دقیقه رفتم دستشویی ،بابام می گه هنوز اون تویی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دو ساعت پیش اومدم الان داره تکرارش رو نشون میده!

 

12.رفتم مسجد،میگم قرآن ها کجاست؟میگه :میخوای بخونی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببوسمش برم!

 

13.تو پارک داشتم قدم می زدم،اومده میگه:اومدی هوا بخوری؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم هوا بنوشم!

 

14.ساعت دو نصف شب بی خوابی زده به سرم،بابام اومده میگه:هنوز نخوابیدی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ خوابیدم هنوز چشمام بسته نشده!

 

15.سر سفره ی ناهار بشقابمو دادم به مامان که یه بشقاب دیگه برام بریزه،میگه هنوز سیر نشدی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ سیر شدم الان دارم سعی میکنم پیاز شم!

 

16.رفتم زندان،میگه تو هم خلاف کاری،پـَـَـ نــه پـَـَــــ درست کارم،اومدم زندانی ها رو ارشاد کنم!

 

17.تو گلوم استخون گیر کرده دارم بال بال میزنم،داداشم میگه تو گلوت چیزی گیر کرده؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم تمرین پرواز می کنم فردا با چند تا از پرنده ها مسابقه ی پرواز داریم!

 

18.مرغم مرده،دست و پاش باز مونده،دوستم اومده میگه:مرغت مرد؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ خیلی خسته بود حالیش نیست چه جوری خوابیده!

 

19.سر صبح خروس شروع به خوندن کرده،داداشم میگه:اه صبح شده؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ نصف شبه خروسه داره تمرین آواز می کنه که تو نکس پرژن استار اول بشه!

 

20.سر کلاس درس بلد نبودم،معلم میگه:آخه تو دانش آموزی؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ مدیرم اومدم ببینم شما چقدر زحمت می کشید!

 

 




موضوع مطلب :

http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
درباره وبلاگ


هدف من از ساختن این وبلاگ تنها آوردن لبخند بر روی لبان شما عزیزان بود!

دریافت کد ساعت IS

کد تغییر شکل موس