جوک و خنده
سه شنبه 91 تیر 27 :: 4:8 عصر ::  نویسنده : محمد

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com

 

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعکس، کد موسیقی، روزگذر دات کام http://roozgozar.com




موضوع مطلب :
سه شنبه 91 تیر 27 :: 3:57 عصر ::  نویسنده : محمد

بالاخره دکتر وارد شد ، با نگاهی خسته ، ناراحت و جدی .

دکتر در حالی که قیافه نگرانی به خودش گرفته بود
گفت :"متاسفم که باید حامل خبر بدی براتون باشم ,
تنها امیدی که در حال حاضر برای عزیزتون باقی مونده، پیوند مغزه ."

"این عمل ، کاملا در مرحله أزمایش ، ریسکی و خطرناکه
ولی در عین حال راه دیگه ای هم وجود نداره,
بیمه کل هزینه عمل را پرداخت میکنه ولی هز ینه مغز رو خودتون باید پرداخت کنین ."

اعضا خانواده در سکوت مطلق به گفته های دکتر گوش می کردن ,
بعد از مدتی بالاخره یکیشون پرسید :" خب , قیمت یه مغز چنده؟";

دکتر بلافاصله جواب داد :"5000$ برای مغز یک مرد و 200$ برای مغز یک زن ."

موقعیت نا جوری بود , أقایون داخل اتاق سعی می کردن نخندند و نگاهشون با خانمهای داخل اتاق تلاقی نکنه , بعضی ها هم با خودشون پوز خند می زدند !

بالاخره یکی طاقت نیاورد و سوالی که پرسیدنش آرزوی همه بود از دهنش پرید که :
"چرا مغز آقایون گرونتره ؟ "

دکتر با معصومیت بچگانه ای برای حضار داخل اتاق توضیح داد که :
" این قیمت استاندارد مغز ه !
ولی مغز خانمها چون استفاده میشه، خب دست دومه وطبیعتا ارزونتر !! . "





موضوع مطلب :
شنبه 91 تیر 24 :: 3:51 عصر ::  نویسنده : محمد

 

 

موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی انسانی زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت. موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود. زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید:
- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت:
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود» درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم: «اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن» فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید. او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.

نتیجه اخلاقی:
دخترها از راه گوش خر می شوند و پسرها از راه چشم!





موضوع مطلب :
پنج شنبه 91 تیر 22 :: 12:23 عصر ::  نویسنده : محمد

 




موضوع مطلب :
چهارشنبه 91 تیر 21 :: 2:37 عصر ::  نویسنده : محمد

دقت کردین ما ایرانیا وقتی بچه هستیم، می گن بچه است، نمی فهمه!
وقتی نوجوان هستیم، می گن نوجوونه، نمی فهمه!
وقتی جوان هستیم می گن جوون و خامه، نمی فهمه!
وقتی بزرگ می شیم، می گن داره پیر می شه، نمی فهمه!
وقتی هم پیر هستیم می گن پیره، حالیش نیست! نمی فهمه!
فقط موقعی که می میریم میان سر قبرمون و می گن عجب انسان فهمیده ای بود!





موضوع مطلب :
1   2   3   >   
http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com
درباره وبلاگ


هدف من از ساختن این وبلاگ تنها آوردن لبخند بر روی لبان شما عزیزان بود!

دریافت کد ساعت IS

کد تغییر شکل موس